بعد از بازنشستگی در اوایل سال نود در زندگیم یک فراغ بزرگی بوجود آمد بنام بی کاری. من اوایل خیلی به این مهمان جدید اهمیت ندادم و خیلی جدیش نگرفتم تا زمانی که متوجه شدم این مهمان تمام وجودم را فراگرفته، لذا به مبارزه برخواستم و شروع کردم به مطالعه و نوشتن و وبلاگ نویسی. امروزه تسلطش را کمرنگ کردم و من مشغولیتهایی دارم که دوستشان دارم. بیخود نیست گفتند بیکاری مایه ی فساد مرد است.