ستون

ستون

یادداشتهایی بصورت پراکنده در زمینه های مختلف
ستون

ستون

یادداشتهایی بصورت پراکنده در زمینه های مختلف

از سر بی حوصلگی !



دارم یک فیلمی رو نگاه می کنم که خیلی مزخرفه به اسم جلاد سر و ته نداره ولی میبینیم چون حوصله نیست اما تلوزیون روشنه و برق هم مصرف می کنه . فردا قبض برق ۵۰ هزار تومانی میاد من بایستی پرداختش کنم واقعا این انصافه. گفتم انصاف یادم افتاد که یه فوحش زشتی نثار نانوای محلمون بکنم که از بسکه نان خمیری با آرد سفید بخوردمون داد که همه اهل محل چاق و دیابتی شدند از جمله خودم. باید برم آزمایش بدم ببینم که قندم چقدر بالاست.  ادامه مطلب ...

بودن من

بودن من . . .


"خاموش ماندن ابدی بسی برتر است از نامفهوم بودن فلسفه زندگی"


زپا افتاده بر خاکستر نا مردمی جاماندم از دیجور تنهائی

غریب آشنائی آشنای غربتی دیرینی

بدینسان قصه نا مهربانی رنج چندین ساله دلدادگی

انجام می یابد

چنینم از عطش سیراب در رویای یک آرامش آبی

مگر قدری بیاسایم

سراپا خواهش آغاز فردا

خسته از امروز و تبدار از غم دیروز

حدیث جانگداز زندگی فرجام می یابد


طیبه فلاح زاده